انقلاب در طبّ؟

برونو گرونينگ: پديده های خارق العاده يک روانطبيب

به قلم هِلموت لاوکس، و هينچ بونگارتس، تحت سرپرستی علمی پروفسور فيشر

در پی ردپاهای برونو گرونينگ

مواضع پزشکان

ما در بيست و نهم ژوئن، درست روز ناپيدا شدن برونو گرونينگ در هامبورگ، سفر خود را آغاز نموديم. حسِّ کُنجکاوی ما دو خبرنگار بشدّت بيدار شده بود. پروفسور فيشر خويشتن دار تر می نمود، ولی وی نيز قادر به پوشاندن کُنجکاوی خود آنچنان که مطلوبش بود، نمی شد. وی مُصمّم بود، در مورد برونو گرونينگ سيستماتيک پيش رفته و با بررسی های موشکافانه به رأيی مُسَجَّل دست يابد. رابطه ما با پروفسور فيشر از همان روز اوّل بسيار دوستانه بود. او مَدراج متداول علم پزشکی را پُشت سر داشت. وی بعنوان يک پزشک دانشگاهی قادر بود با دسترسی به مدارک و نتايج آزمايشگاهی، روند ( وخيمتر شدن، و يا بهبود يابی) بيماری را تشخيص بدهد. از سوی ديگر وی روان شناس بود و در روانکاوی( تحقيق در امور روانی) و رواندرمانی تبحُّر داشت. شيوه برونو گرونينگ می بايست از ساحتِ رواندرمانی نشأت گرفته باشد. ولی اين احتمال نيز وجود داشت که از قدرت و نيروئی که برای علم روانشناسی تا به امروز ناشناخته مانده است، بهره مند می شود.

Bildlegende: Der Psychologe Professor Dr. Fischer (rechts) bespricht im Auftrage der REVUE mit Gröning Vorbereitungen für die klinische Erprobung.

پروفسور دکتر فيشر پزشک و روانشناس(دست راست) با مأموريت از طرف نشريۀ روُو با برونو گرونينگ در مورد انجام آزمايشات کلينيکی شفارسانی ها صحبت می کند.عکس برگرفته از

ما عصر روز بيست و نهم ماه ژوئن وارد شهر بيلِفِلد شديم. بر حسب تصادف با پروفسور شُرش، يکی از همکاران پيشين پروفسور فيشر، که اکنون سرپرستی دارالشفاء شهر بِتِل را عهدار بود، مُلاقاتی دست داد. پروفسور شُرش يکی از اعضاء کميسيون پزشکی يی بود که جهت ممنوعيت شفارسانی های برو برونو گرونينگ رأی صادر نموده بود، و پروفسور شُرش در تصويب اين رأی نقش تعيين کننده ای داشته است. وی در وَهله اوّل، اصلاً حاضر به ديدار ما خبرنگاران نبود. او فقط پروفسور فيشر را به حضور پذيرفته و در باره برونو گرونينگ چنين اظهار نظر می نمايد: " او يک فرد کاملاً بی فرهنگ و نازل و بی سر و پائی است، و در ضمن فاقد هر گونه جذبه و تجلّی معنوی است." برای کسانی که اصطلاح "تجلّی معنوی" نا آشناست، بايد گفته شود که در بين دانشمندان تحت اين عنوان "اعتقاد به رسالت روحانی" مفهوم می شود. شُرش بر اين عقيده بود که بيانات برونو گرونينگ در رابطه با رسالت روحانی که بارها در شهر هرفورد و يا در جاهای ديگر به زبان رانده است، شُعبده بازی و تأتری بيش نبوده، و وی صِرفاً از روی خودپرستی و خونمائی به اين عمل دست يازيده است. شُرش برای اتقان گفته های خويش ارزيابی يک گرافولوژ(خط شناس) را پيش روی ما گذاشت. رفتار پروفسور شُرش نشان می داد که وی به هيچ وجه علاقه ای به اين موضوع ندارد. وی آدم چاق و بی تکلّفی بود و چنين می نمود که حاضر به شنيدن نام برونو گرونينگ نمی باشد. از قرار معلوم وی شخصاً با برونو گرونينگ برخورد نداشته، و گفتار و نظريّاتش صِرفاً بر اطلاعاتی که بدست آورده بوده است مُبتنی است. وی در ادامه صحبت های خود گفت که جهت کسب نظر قاطع بهتر است که شخصاً به تحقيقات خود در اين مورد ادامه بدهيم.

پروفسور دکتر وُلف، رئيسِ بيمارستان دولتی شهر بيلِفِلد، به اين مسئله برخوردی بی تعصبانه تر داشت و معتقد بود که در مورد برونو گرونينگ می بايست بدون قيد و شرط پی گيری می شد. او در ضمن خاطر نشان ساخت که به برونو گرونينگ پيشنهاد شده بود که قابليّت خود را در آن کلينيک در معرض پزشکان به ثبوت برساند، ولی وی از چنين پيشنهادی استقبال ننموده است. آيا می شود به مردی که پزشکان به عملکردهايش با شک و ترديد و سؤنظر می نگرند، رد پيشنهادات ايشان را مبنی به نشان دادن قابليّت هايش، ايراد گرفت.

طبيعاً اکنون اين سئوال برای ما مطرح شده بود که چرا برونو گرونينگ از چنين پيشنهاد و نظارت علمی و کلينيکی پزشکان طفره رفته است؟ آيا برونو گرونينگ به بی طرفی و صداقت پروفسور وُلف ترديد داشته است؟ با کمال تأسُّف، چند هفته بعد، زمانی که پروفسور فيشر موجبات نظارت علمی بر شفارسانی های برونو گرونينگ را در بيمارستان دولتی بيلِفِلد فراهم می آوُرد، متوجّه شده است که پزشکان آن بيمارستان که به ظاهر از پيشنهاد پروفسور فيشر استقبال نموده بودند، چگونه در حال گُستردن دام برای گرونينگ هستند، و هدفی جُز بی وِجه نمودن و نابود کردن برونو گرونينگ ندارند. آن ها بيماران مُشرف به مُوت که به هيچ طريق اميدی به زنده ماندنشان نبود را جهت اين آزمايش کانديد کرده بودند. لذا پروفسور فيشر اجباراً از تشکيل هيئت علمی بيمارستان و نظارت و ارزيابی های ايشان در باره متُد گرونينگ چشم پوشی می نمايد.

علاوه بر آن، دکتر ديس، پزشک قانونی شهر دِتمولد، شخصاً به برونو گرونينگ گفته بوده که هر چه قدر که در اثبات صحّت اعمال خود بکوشد، بی ثمر خواهد ماند، زيرا به هر طريق از ادامه عملکردهای وی جلوگيری بعمل خواهد آمد. پروفسور فيشر در شهر هرفورد تلفناً با دکتر ديس تماس گرفته و از وی در اين باره سئوال نمود. دکتر ديس گفته بالائی خود را شخصاً تأييد کرده و اضافه نمود که برداشت ناخوشآيندی از گرونينگ داشته است. دکتر دِيس فردی بود پُر از تکبُّر و نخوت پزشکی و بسی خود راضی.

بدين ترتيب می بايست برونو گرونينگ هر گونه اعتماد به مواضع عينی و صادقانه پزشکان را نسبت به خود از دست می داده است، و بر مبنای همين ناروائی ها بوده که وی از پيشنهادات آنان به حضوريابی در کلينيک و به بُوته نهادن قابليّت خود سر باز زده است. شمِّ بيدار مردی صديق و بی پيرايه، اهداف ناجوانمردانه پزشکان و دَسيسۀ آنان را حسّ کرده بوده است.

فیلم مستند

فیلم مستند:
"پدیده برونو گرونینگ"

برنامه سینماها در شهرهای بی شمار دنیا

چاپخانه گرته هویزلر

چاپخانه گرته هویزلر:
مجموعه بزرگی از کتاب ها، مجلات، سی/دی ، دی وی دی و تقویم

fwd

دانشمندان به گفتگو می نشیند: دیدگاه های جالب در مورد طریقه برونو گرونینگ